از بد حادثه ها شاخه گلی را چیدند بر ماتم باغبان بَدان خندیدند آنان که سیاه شب و ظلمت بودند بر سینه برگ گل خزان کوبیدند از جاده عشق و معرفت دور شدند در بستر ظلم و عافیت خوابیدند بر باغ رسول حق که بار آور بود در آتش خشم خود خزان باریدند بر باغ ولایتش چنان نار افتاد هم سوسن و یاس و نسترن نالیدند یارب چه کشید باغ گل آل الله که از داغ غمش عالم جان نالیدند ۱۳۹۹.۱۰.۲۸ ۱۰:۲۶ "یسار منبع
درباره این سایت